فهرست ۩
نشر ِ نظر
۩
هم داستانی‌ها
۩
نگارخانه
۩
نقطه‌های عاشورایی

 
 
       
 

برای تعزیه

شکاف خالی دیوار را کاوید و کاغذی طومار وار از آن بیرون کشید.
گفتم: «می دونی حکومت نظامیه؟»
گفت: «می دونی محرمه!»
گفتم: «تنها میمونی.»
گفت: «زمانه عوض شده، مردم آتش زیر خاکسترند.»
گفتم: «اگه نیان؟»
نگاهی کرد و لباسها و شمشیرها و کلاه خودها را در آغوش کشید و با یک چشم که از پشت پارچه های رنگی سبز دیده می شد، مصمم نگاهم کرد و بیرون رفت.
صدای شلیک یک گلوله و الله اکبر. یک، دو... ده و تکرار آن بر آسمان شب.
ظهر عاشورا تعزیه برپاست و روی لباس حضرت علی اکبر(ع) سوراخ جای تیر مانده است.
 

علیرضا حسینی موسوی – مشهد


 

نگاشته شد بتاریخ
شانزدهم مرداد ‌ماه هزار و سیصد و نود و یک شمسی