اضطراب
حالا باید دست خالی برمیگشت.
به خیمه ها که رسید؛ بر زبانش جاری شد:
« یا من ربط علی قلب ام موسی... »
(1)
آخر وقتی داشت می رفت؛ قنداقهای روی دستهایش
بود.
(1) ای خدایی که دل
مادر موسی را آرام کردی... دعای مشلول
زهرا نوری لطیف - تهران
نگاشته شد بتاریخ
پانزدهم آبانماه سنه هزار و سیصد و نود شمسی |