سنگ
با حسرت به دستهای او چشم دوخت. آرزو کرد ای
کاش بر سر او هم دستی بکشد و او را هم بغل
کند. اما حسرت به دل ماند. فردا غروب، دل سنگش
شکست، وقتی پای طفلان شهدای کربلا با او
برخورد میکرد و صدمه میدید.
ایمان چیت ساز – اهواز
نگاشته شد بتاریخ
شانزدهم مردادماه سنه هزار و سیصد و نود شمسی |