تربت
از آن روز هیچ
کس خبر نداشت. آن روز که امام حسین(علیه
السلام) وصیتش را به برادرش داد و خاک تربت را
به امسلمه. چشمهای امسلمه امّا از همان روز
به خاک تربت خیره مانده بود. «این تربت را نزد
تربت جدم بگذار، وقتی که...»
شمر به میدان رفت. خون دوید میان خاک امسلمه
سخت گریست. « ...وقتی که خون شدند؛ بدان که
مرا کشتهاند.»
صحرا علومی
طارمسری – تهران
نگاشته شد بتاریخ
نوزدهم دیماه سنه هزار و سیصد و هشتاد و نه شمسی |